به گزارش شهرآرانیوز، روز گذشته، سهشنبه ۱ مهرماه، همزمان با سالروز تولد محمدباقر کلاهیاهری، شاعر نامآشنا، نمایشگاه نقاشی «زیبایی فرِ خداوند است» با آثار رضا فردوسی در نگارخانه سفید گشایش یافت. فردوسی این مجموعه را به استاد کلاهی اهری تقدیم کرد؛ اقدامی که جلوهای از چهار دهه رفاقت و همراهی این نقاش با شاعر یادشده است.
با رضا فردوسی، خالق آثار نمایشگاه و محمدباقر کلاهیاهری به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
رضا فردوسی، نقاش و گرافیست، درباره آغاز آشناییاش با کلاهی اهری میگوید: بیش از ۴۰ سال از دوستی من با آقای کلاهی میگذرد. از سال ۵۷ ایشان را شناختم و از اوایل دهه ۶۰ جزو حلقه نزدیکانشان شدم. برای من نه فقط یک دوست که در جایگاه استادی قرار دارند و یکی از افتخارات زندگیام، نزدیکی و رفاقت با ایشان است.
او ادامه میدهد: چند بار در سالروز تولد استاد کلاهی، نمایشگاهی برایش برگزار کردیم. اولین نمایشگاه با نام از نو تازه شویم همراه بود با چاپ مجموعهای از اشعار او در کنار طرحهای سیاهوسفید من. الان هم این نمایشگاه بهانهای شد برای ادای احترام دوباره و دیدار با او.
این خوشنویس درباره نقش کلاهی اهری در مسیر کاریاش میگوید: بهترین مشوق من در همه زمینهها از نقاشی و خوشنویسی تا عکاسی استاد کلاهی بودند. هر کاری انجام میدادم، پیش از آنکه به اهل فن نشان بدهم، به او نشان میدادم و همیشه با تشویقش ادامه میدادم. حضور او برای من کافی بود.
فردوسی به یکی از الهامبخشترین شعرهای کلاهی اشاره میکند و ادامه میدهد: من همیشه او را قدیسی میدانم؛ انسانی از پاکترینها که در زندگی شناختم. یکی از تابلوهایی که خلق کردم دقیقاً بر اساس همین شعر شکل گرفت.
او درباره شیوه کاری خود توضیح میدهد: در اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با نشریه خاوران همکاری میکردم. آن زمان امکانات دیجیتال نبود و همه کارها دستی انجام میشد. برای سادهسازی فرایند چاپ، شیوهای ابداع کردم که به کارهای سیاهوسفید و بدون خاکستری منجر شد. همین آثار بعدها مورد توجه قرار گرفت و نخستین کتاب تصویری من نیز در کنار اشعار استاد کلاهی منتشر شد.
این هنرمند در پایان میگوید: هرچند در ابتدا با هنر غربی آشنا بودم، اما بهتدریج ارزشهای هنر ایرانی و سنتی برایم پررنگتر شد. امروز تلاش میکنم آثارم گرچه ظاهری مدرن داشته باشند، اما در باطن از روح هنر ایرانی و ویژگیهایی مثل ملایمت و افتادگی برخوردار باشند. انتخاب آثار این نمایشگاه هم با نظر و توجه استاد کلاهی همراه بود. امیدوارم مخاطبان در این کارها هم لایههای تازهای کشف کنند.
کلاهی اهری، شاعر، درباره آغاز آشنایی و دوستیاش با رضا فردوسی میگوید: از سال ۵۷ ما جمعی از دوستان در مشهد بودیم؛ در آستانه انقلاب تصمیم گرفتیم مکانی برای تشکیل انجمن ادبی داشته باشیم. فرهنگ و هنر آن زمان فضایی در اختیارمان گذاشت و هفتهای یک شب آنجا جمع میشدیم. همانجا بود که آقای فردوسی آمد و دوستی ما شکل گرفت؛ رفاقتی که تا امروز ادامه یافته است.
او با یادآوری خاطرهای از آن روزها ادامه میدهد: رفاقت ما همیشه با شوخی همراه بود. یک بار فردوسی من را در هیبت یک شیاد نقاشی کرد؛ کسی که مردم را فریب میدهد! این بخشی از طنز همیشگی ما بود. بهنظرم شوخی میتواند بسیاری از مشکلات معاشرت را برطرف کند. ما هیچوقت خودمان را بیش از حد جدی نمیگرفتیم، حتی دوستیمان را.
کلاهی اهری در توضیح نگاه فردوسی به هنر میگوید: او بهخاطر دانش روانشناسیاش همیشه به لایههای معرفتی انسان توجه داشت. همین نگاه در آثارش پیداست. هنر او تقلید طبیعت نیست، بلکه طبیعتی موازی میسازد. مثل نقاشی ایرانی که گل و مرغ فقط یک پرنده و یک گل نیست، بلکه دیالوگی پنهان در پشت آن نهفته است.
این شاعر در پایان میگوید: فکر میکنم رمز ماندگاری این دوستی آن بود که هیچوقت خودمان را جدی نگرفتیم. حتی رفاقتمان را خیلی جدی نمیگرفتیم. همین سادگی باعث شد سالها کنار هم بمانیم، کار کنیم و امروز در چنین نمایشگاهی دوباره همدیگر را ببینیم.
این نمایشگاه در نگارخانه سفید (دانشجوی ۱، پلاک ۶۱) برپا شده و از سهشنبه تا جمعه، هر روز از ساعت ۱۷ تا ۱۹:۳۰ پذیرای علاقهمندان است.